سلام خسته نباشید، بعد از ١٣ سال دوستى با همسرم با رد کردن کلى مشکلات با هم ازدواج کردیم . همسرم خیلى من رو دوست دارِ و هرکارى براى خوشحال کردنِ من انجام میدِ . تو دوران دوستیمون متوجه شدم تریاک مصرف میکنه و خیلى هم سیگاو میکشید روزى ١٠ ١۵ نخ . با هم براى ترک پیش دکتر رفتیم ، اینسرى به قرص فکر کنم ترامادول اعتیاد پیدا کرد . به دلابلى مجبور شدم باهاش ازدواج کردم و با خودم گفتم خوشبخت نمیشم اما باید این کار رو بکن م . خلاصه بعد از ازدواج میدونستم قرص مصرف میکنم اما میگفت مسکنِ و براى پا دردش . نمیدونم چه قرصى بود هم ریز بود هم درشت اما هى قول میداد ترک کنه روزى نصف قرص میخورد سیگارش هم روزى ۵ نخ اینا شده بود . صحبت رو کوتاه میکنم امروز دنیا رو سرمخراااب شد همیشه جیبش رو میگشتم بدون اینکه بفهمه و فقط قرص میدیدم امروز یه پودر قهوه اى روشن دیدم . نمیدونم چى کار کنم بهش بگم عصبانى میشه که جیبش رو گشتم . دارم دیوونه میشم چى کار کنم
1 پاسخ
سلا تو این جور مواقع سکوت کردن خیلی کاربردی نداره باید با خودش و اگر خانواده ای خودت یا اون حمایت می کنن در میان بزار اگر می ترسی از عواقب این که جیبشو گشتی پس هیچی نگو وایستا تا اوضاع بدتر و بدتر بشه!!!!